Home خانه
داوؤد (ع) در قدس
داوؤد (ع) در قدس
امین الدین « سعیدی ـ سعید افغانی »
مقبرۀ سیدنا حضرت داوؤد علیه السلام پسریسی یهودی متولد منطقه بیت لحم در جای که حضرت عیسی علیه السلام متولد گردیده ، در شهر قُدس فلسطین میباشد.
طی یک سفری بتاریخ ۲۰ جنوری ۲۰۱۹ حوالی ساعت ۹ صبح با بازدید از مقبرهء سیدنا حضرت داود علیه السلام و بازدید از اماکن تاریخی و زیات مقابر عدهء از صحابهء کرام درین منطقه به قریه حضرت داود علیه السلام حضور به هم رساندیم.
قریهء داوؤد در بخش جنوب شرقی مسجد الاقصی و درتپهء جبل صیهون در خارج دیوار های شهر قدیمی شهر موقعیت دارد.
حضرت داوؤد علیه السلام از انبیاء الهی است که خداوند متعال به او حکمت بزرگی اعطا نمود بود.
حضرت داوؤد نبی (علیه السلام) یکی از بزرگ ترین پیامبران بنی اسرائیل است. نام آن حضرت در قرآن عظیم الشان ۱۶ بار ذکر گردیده است .( از جمله مراجعه شود به سورهء بقره ، سورهء نساء ، سورۀ مائده ، سورۀ انعام ، سورۀ اسراء ، سورۀ انبیاء، سورۀ نمل ، سورۀ سبا ، وسورۀ ص ) .
زبور داوؤد عليه السلام شامل ۱۵۰ مزمور بوده واین کتاب در نزد یهودان بنام «مزامیر داوؤد » مسمی می باشد .«مزمور» عبارت بود از يك فصلى كه حاوى سخنان داوؤدعلیه السلام بود كه از دشمن به الله استغاثه می کرد و بر آنان نفرين مي نمود، و از الله تعالی كمك می خواستند. گاهى هم موعظه ها یی بودند که آنرا در کنیسه برای مخاطبین خویش بیان وایراد میداشت.
بصورت کل محتوی کلی زبور داوؤد علیه السلام را پند ونصحیت تشکیل میدهد وامور حلال وحرام در آن به چشم نمی خورد.
قرآن عظیم الشان در سورهء اسراء آیهء ۵۵ می فرماید :«وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَ آتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا» ( و پروردگار تو به هر كه و هر چه در آسمانها و زمين است داناتر است و در حقيقت بعضى انبیاء را بر بعضى برترى بخشيديم و به داوود زبور داديم.) (سوره اسراء، آیه ۵۵)
حضرت داوود علیه السلام صدا ، صوت وقرائت بی نهایت زیبا ،جذابی ولطیفی داشت ، قرآن عظیم الشان با زیبای خاصی در سوره انبیا ء( ایات ۷۹ الی ۸۰ ) درمورد این لطفات صوتی حضرت داوود علیه السلام می فرماید :«ما کوه ها و پرندگان را به صدای داوؤد مسخّر او گردانیدیم و ما این معجزات را از او پیدا آوردیم و ما به داوؤد صنعت زره ساختن آموختیم تا شما را از زخم شمشیر و آزار یکدیگر محفوظ دارد. آیا شکر به جای می آورید؟».
در جملهء قدرت های معنوی که پروردگار با عظمت ما نصیب داوؤد علیه السلام نموده تعریف وتوصیف آنرا قرآن عظیم الشان در آیه های (17 الی 29 سوره ص ) چنین بیان میدارد : «إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ × وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ × وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ..» ( ما كوه ها را مسخر كرديم كه با او هر شامگاه و صبحگاه (الله را ) تسبیح مى گفتند. ، و پرندگان را به گرد او درآورده (رام كرديم) كه هر يك (از كوه ها و مرغان به آوازى تسبيح وتفدیس او ) به سوى الله بازگشت بسيار داشتند. × و سلطنت او را (به زيادى عده و عده) تقويت نموديم و او را حکمت ( دانش های عقلی واجتماعی وشرایع دینی ) و سخنانى فيصله دهنده
( میان حق وباطل ) عطا كرديم.
طرز وشیوهء عبادت وتلاوت تورات توسط متدینین در ارمگاه حضرت داوود علیه السلام بطور خاصی انجام می یابد ، ما زمانیکه به ارمگاه داوود داخل شدیم شخصی موظف به صدای بی نهایت مارا به نشستن در چوکی ها وتلاوت تورات دعوت نمود ، در مقابل ارمگاه حضرت داوود علیه السلام محلی خاصی هم برای زنان وهم برای مردان اختصاص یافته وزایرین اکثرا به تلاوت آن مشغول می شوند ، ولی ناگفته نباید گذاشت که در شب های شنبه که روز مقدس برای یهودان است ، قاریان زیادی تورتی در ارمگاه داوؤد علیه السلام جمع وبه تلاوت می اغازند .
مطابق مقررات یهودی در این محل زمانیکه مرد وزن غرض بازدید ویا اتحاف دوعا به مقبر ه داوود علیه السلام تشریف می اورند باید مرده ها کلاه وزنها زائر باید چادور یعنی حجاب شرعی را باید جدآ رعایت نماید ، زن ها ومردان حق نه دارند تا از دروازه واحدی به ارمگاه حضرت داوؤد علیه السلام داخل شوند .
حضرت داوؤد علیه السلام انسان فروتنی بود وشغل ساختن اهنگری وزره را داشت. داوؤد علیه السلام اصلا باشندهء ولایت بیت لحم فلسطین است. داوؤد ( ع) بعد از حضرت سموئیل نبی (علیه السلام) به پیامبری رسیده است .پروردگار با عظمت ما برای داوؤد علیه السلام هم پادشاهی وهم نبوت اعطا فرموده است.
یهودان ومسیحیان اورا زیادتر بنام « داوؤد شاه » می شناسند. او پدر حضرت سلیمان علیه السلام است وسلسله نسب اش به حضرت یعقوب علیه السلام می رسد .(مراجعه شود : به انجیل اوقا ، 31/3ـ38 )
حضرت داوؤد (علیه السلام) چهل سال بر بنی اسرائیل نبوت و حکومت کرد که از آنجمله هفت سال در منطقهء حِبرون (الخلیل امروزی) و سی و سه سال آن در اورشلیم (بیت المقدس) بود.( کتاب مقدس ، کتاب ملوک 11/2ـ12 )
براساس کتب یهودی ، حضرت داوؤد (علیه السلام) در بیت المقدس وفات یافته ودر قریه داوؤد که در تپه جبل صیهون موقعیت دارد مدفون است.
درمورد داستان توبه ی داوؤد علیه السلام داستان ها وقصه های متعددی اسرائیلیات بیان شده است.
اسرائیلات عبارت از آنعده روایات، قصص ومفاهیم است که اساسآ آن در قرآن عظیم الشان واحادیث نبوی وجود ندارد ، بلکه این داستان ها از آنعده روایات، قصص ومفاهیم است که از کتب و تعلیم کتب امتهای قبلی بخصوص یهود بنی اسرائیل ومسیحیان نصاری به نام منافع و روایات اسلامی وارد روایات اسلامی شده باشد .
مورخین مینویسند این روایات اکثرا داستان ها خیالی اند و بخش های از قصه ها وقضایای ګذشته اند که بیشتر شان توسط یهودان و غیره آنهایکه جدید ا به دین اسلام مشرف شده اند ضمیمه روایات دینی گردیده است که هیچگونه وبنیاد سندی ندارند. یکی از این داستانها وقصه های اسرائیلات داستان توبهء حضرت داوؤد علیه السلام می باشد که در ذیل توجه شما را به آن جلب میداریم :
میگویند که الله تعالی دو فرشته را به شکل دو نفر متخاصم بهسوی داوؤد علیه السلام فرستاد که او را متوجه و متنبه به خطایی گردانند که از وی سر زده بود تا توبه کند. آن دو فرشته از بالای دیوار محراب عبادت و نمازش نزد وی فِـرود آمدند. از ابنعباس رضی الله عنه روایت شده است که فرمود: «داوؤد علیه السلام زن اوریا ـ یکی از قوماندهانش را در حال غسل دید و دلبسته و شیدای وی شد. پس شوهرش را به جبهه جنگ اعزام داشت ، تا اینکه وی به قتل رسید، بعد از اینکه عدهء ( عدت، پاک شدن بعد از حیض ماهوار زنان) وی سپری شد، از وی خواستگاری کرد و او را به عقد نکاح و ازدواج خویش درآورد. بعدا آن دو فرشته، از دیوار محل عبادت وی بالا آمده و قضیهای را پیش وی افگندند که در کتاب خد أ حکایت آن را میخوانیم: داوؤد علیه السلام سجده کنان بر زمین افتاد پس خدای عزوجل بر او آمرزید و توبهاش را پذیرفت».
ابنکثیر میگوید: «مفسران در اینجا داستانی (نظیر روایت یاد شده ابن عباس رضی الله عنه) را نقل کردهاند که بیشتر آن برگرفته از اسرائیلیات است و از پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره آنها حدیثی که پیروی از آن واجب باشد، به ثبوت نرسیده است و هر چند ابنابیحاتم در این باب حدیثی را روایت کرده است، اما سند آن حدیث صحیح نیست پس بهتر آن استکه بهصرف خواندن این داستان بسنده کنیم و حقیقت آن را به خدای عزوجل موکول نماییم زیرا قرآن حق است و آنچه که قرآن متضمن آن میباشد، نیز حق است». بعضی دیگر از علمای اسلام نیز ـ ازجمله ابنکثیر ـ منکر صحت این داستان شده و گفتهاند: «آن دو تن که از دیوار محراب بر داوود علیه السلام بالا آمدند، دو فرشته نه بلکه دو بشر بودند که حقیقتا درباره گوسفندان خویش با هم دعوی ومرافعه داشتند.
حق نیز همان است که ابن کثیر رحمه الله گفته است ،زیرا چنین عملی از پیامبر خدا داوود علیه السلام بسیار بعید است و چنین روایتی از رسول الله صلی الله علیه وسلم به ثبوت نرسیده و به احتمال بسیار از اسرائیلیات و منابع اهل کتاب است.
نقل این از قرآن عظیم الشان وتفاسیر علماء:
خداوند متعال در سوره ی (صلی الله علیه وسلم) می فرماید: «وَهَلْ أَتَاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ * اذْ دَخَلُوا عَلَی دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَی بَعْضُنَا عَلَی بَعْضٍ فَاحْکُم بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَی سَوَاء الصِّرَاطِ * إِنَّ هَذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِیَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَکْفِلْنِیهَا وَعَزَّنِی فِی الْخِطَابِ * قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَی نِعَاجِهِ وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِیلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ * فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِکَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَی وَحُسْنَ مَآبٍ» (صلی الله علیه وسلم 21-25)
یعنی: «و» ای محمد صلی الله علیه وسلم! «آیا خبر اصحاب دعوی به تو رسیده است چون از دیوار محراب او بالا رفتند؟ وقتی بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد» زیرا آن دو به طور ناگهانی وبی اجازهاش ـ نه از دروازه عادیای که مردم از آن وارد میشدند ـ بر وی درآمدند.
ابنکثیر میگوید: «داوود علیه السلام فرمان داده بود که در آن روز کسی نزد وی نیاید و او را در خلوت عبادتش تنها بگذارند پس بناگاه با دو تن که به شکلی غیر عادی از دیوار بالا آمدند روبرو شد و از این حالت غیرعادی هراسید».
«گفتند: نترس، ما دو طرف دعوا هستیم که یکی از ما بر دیگری ستم کرده است پس میان ما بهحق داوری کن و جور نکن» یعنی: در حکم و داوری خویش، از حق دور نشو «و ما را به راه راست راهنمایی کن» یعنی: در این قضیه ما را بهسوی حق راهنمایی کرده و بر حق وادارمان کن.
سپس یکی از آندو گفت: «این برادر من است، نودونه نعجه دارد» نعجه: گوسفند ماده (میش) است و گاهی به گاو وحشی نیز نعجه میگویند «و من فقط یک میش دارم و میگوید: آن یک میش را هم به من واگذار» یعنی: آن یک میش ات را هم به من بده تا آن را به میشهای خودم بپیوندانم و آن یکی هم بهره و نصیب من باشد «و در سخنگویی بر من غالب آمده است» یعنی: برادرم بر من در دعوی غالب آمده زیرا در طرح حجت از من تواناتر است.
اعراب از زن نیز کنایتا به «نعجه» تعبیر کرده و زنان را به گاوهای ماده تشبیه میکنند. ازاینروی کسانی که داستان زن «اوریا» را مطرح میکنند، میگویند: آن دو فرشته این داستان را به منظور تنبیه داوود علیه السلام و متوجه ساختن وی به اشتباهش مطرح کردند زیرا او در عین حالی که خودش دهها زن آزاد داشت، به زن اوریا نیز چشم دوخته بود. پس مرادشان از «نعجه»، زن اوریا بود.
و چنانکه گفتیم، مفسران این داستان را رد کرده و آن را از داستانهای اسرائیلی شناختهاند.
«داوؤد گفت: قطعا او در مطالبه میشت و افزودنش به میشهای خود در حق تو ستم کرده است» چنین بود که داوؤد علیه السلام به بطلان ادعای آن صاحب نودونه میش، حکم کرد. نحاس صحابي رضی الله تعالی عنه میگوید: «نقل است که خطا و لغزش داوود علیه السلام در این سخنش بود: لقد ظلمک: بهراستی که برادرت در حقت ستم کرده است. زیرا او قبل از آنکه تحقیق و بررسی کند این سخن را گفت و به این امر فکر نکرد که چهبسا صاحب آن یک میش، ستمگر باشد». داوود علیه السلام افزود: «و در حقیقت بسیاری از شریکان» در مال «به همدیگر ستم روا میدارند» بیآنکه رعایت حق یکدیگر را بنمایند «به استثنای کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند» پس آنانند که خود را از ستم دور نگه داشته و بر شریک خویش، یا بر دیگران ستم نمیکنند «و اینها» که به این وصف آراسته بوده و ستم نکنند «بس اندک اند. داوود دانست» و یقین حاصل کرد «که ما او را آزمایش کردهایم» و فهمید که هدف از آمدن آن دو شخص، یا آن دو فرشته، کنایهگویی به خود وی بوده و در واقع در آنجا میش و دعوایی بر سر آن میان آن دوتن مطرح نبوده است بلکه آنها خواستند تا با طرح این قضیه، به خود وی بفهمانند که از سلطه خود بر اوریا فرمانده تحت امرش، سوء استفاده کرده تا زنش را بهازدواج خویش درآورد. یا معنی این است: داوود علیه السلام بهخاطر این از خدای عزوجل آمرزش خواست که میان دو طرف دعوی در مورد میشها پیش از آنکه از طرف دیگر دعوی نیز دلیل و مدرکی بخواهد و سخن وی را در این رابطه بشنود، حکم کرده بود و در واقع حق هم از آن طرف دیگر بود. بهقولی: وقتی داوود علیه السلام فرود آمدن آن دو را بهطور غیرعادی از دیوار دید، گمان کرد که آمدهاند تا او را بهقتل رسانند پس از اینگمانش آمرزش خواست.
روایت صحیح دراینباره این است که داوود علیه السلام وقت هفتگی خود را به سه قسمت تقسیم کرده بود؛ یک قسمت از آن را صرف امور کشورداری و فرمانروایی میکرد، یک قسمت را صرف داوری و قضاوت میان مردم و قسمت سوم را به عبادت و نیایش و خواندن زبور در محراب اختصاص میداد. پس آندو خصم این نظم و برنامه مقرر او را زیر پا گذاشته و بهطور بیهنگام از دیوار محراب او بالا آمدند لذا گمان کرد که آمدهاند تا او را ترور نمایند. این گمان وی ناشی از ظهور غیرعادی آن دو تن و در عینحال وجود این واقعیت بود که کشتن انبیا علیهم السلام در میان بنیاسرائیل، یک پدیده شایع بود. «پس از پروردگارش آمرزش خواست» بهخاطر آن خطایش «و رکوع کنان» یعنی: سجدهکنان «به روی درافتاد» در اینجا از سجده، به رکوع تعبیر شده است «و انابت کرد» یعنی: بهسوی خداوندأ بازگشت؛ با توبه از لغزشش.
امام شوکانی میگوید: «گناه داوؤد علیه السلام این بود که آن فرماندهش را در جنگها پیش فرستاد تا کشته شود و بعدا زنش را به نکاح گیرد. پس او کشته شد و داوود علیه السلام زنش را به نکاح گرفت. پس خدای عزوجل او را متوجه این گناهش گردانید و با فرستادن فرشتگانش بهسوی وی، تلویحا این معنی را به وی رساند تا آمرزشخواهی کند و از این خطایش توبه کند پس داوود علیه السلام آمرزش خواست وتوبه وی پذیرفته شد».
فاعتبروا یا اولی الابصار
شهر داوؤد، بیت المقدس جنوری ۲۰۱۹