Home خانه
مساجد نقشبندیه در بیت المقدس
مساجد نقشبندیه در بیت المقدس
امین الدین «سعیدی ـ سعید افغانی»
در سفر تاریخی که در ماه جنوری 2019 به بیت المَقْدَس ـ فلسطين داشتم در هوتل بنام ( im Österreichischen Hospiz in Jerusalem ) در شهر قدیم بیت المقدس که با مسجد اقصی تقریبآ 5 دقیقه پای پیاده فاصله داشت زندگی میکردیم.
ما در بین مسلمانان مقیم این منطقه برخی از مظاهر طریقت صوفی را ملاحظه نمودیم و همچنان همچو طریقت و روشهای در مسلمانان زایرین مسجد بیت المقدس بخصوص بعد از نماز صبح نیز دیده میشد که برخی از مسلمانان به مجرد که از نماز صبح فارغ شوند با تشکیلی گروپی به اذکار و اوراد دستجمی به صدای بلند می پرداختند.
در یکی از روز ها به مسجد نقشبندی که جوار هوتل ما موقعیت دارد سر زدم وبا شخص که امور این مسجد را تنظيم وپیش می برد ، وارد مذاکره شدم. با آغاز صحبت ودرد دل به معرفی خویش پرداختیم ، وخواستار معلوماتی در مورد مسجد نقشبندیه وفعالیت این فرقه در مناطق اشغالی گردیدم. مخاطبم از اهل مسجد مذکور در صحبت های خویش گفت :
مسؤلین دولت اسرائیل در شهر قدیم اورشلیم وشاروالی این منطقه ، بخصوص در ادای مراسم ما در مساجد وحلقات صبحانه وشبانه وبخصوص شبه های جمعه ما ممانعت بعمل نمی اورند ، واز برخورد شان راضی هستیم. از لابلای صحبت های شان طوری معلوم میشد که سربازان یهودی کمتر به دروازه مسجد ما سر میزند واز برخورد ادارات یهودی راضی بنظر می رسیدند و یا من چنین برداشت کردم. والله اعلم
خوانندهء محترم !
با استفاده ازفرصت مختصرآ معلومات هذا راغرض اگاهی بیشتر شما تقدیم میدارم ، اگر به حقیقت وجوهر دین مقدس اسلام نظر به اندازیم به تمام وضاحت در خواهیم یافت که اساساً در قُدمای دین مقدس اسلام و صحابهء کرام و تابعین اصطلاح ومفهوم رایج بین عوام بنام تصوف و عرفان وجود ندارد ودر هیچ یکی از اثار علمی سیرت نویسان نیامده است که: رسول الله صلی الله علیه وسلم ویا هم یکی از خلفای راشدین و اصحاب رضی الله عنهم از عرفان یا تصوف نام برده باشند و یا هم یا آنرا استعمال نموده باشند. بنآ علما بدین عقیده که اساساً استفاده این اصطلاح در ذات خویش یک بدعت است .
شیخ صالح فوزان حفظه الله عالم شهیر جهان در کتاب خود، حقیقت تصوف می نویسد:
«لفظ تصوف و صوفیه در صدر اسلام لفظی ناشناخته بود و مطمئناً بعد از آن دوره به وجود آمده است، و یا از ملتهای دیگری وارد دین اسلام شده است.»
شیخ احسان إلهی ظهیر ( رحمه الله ) در کتاب «التصوف، المنشأ والمصدر صفحه 28» می فرماید : هنگامی که در تعالیم صوفیهای قدیم و متأخر و روایات و سخنان آنان در کتابهای قدیم و جدید تعمق میکنیم، بین آنها با تعالیم قرآن و سنت اختلاف زیادی می بینیم که اساس و ریشهء تعالیم آنان نه از سیر و سلوک پیامبر صلی الله علیه وسلم و نه از سیر و سلوک یاران بزرگوار و نیکوکار او، که آفریدههای برگزیدهء خداوند (ج) بودند، سرچشمه میگیرد، بلکه افکارشان از رهبانیت مسیحی و برهمایی هندی و پارسایی یهودی و زهد بودایی گرفته شده است.
شیخ عبدالرحمن وکیل در مقدمه کتابش (مصرع التصوف صفحه 19) می نویسد : «تصوف پستترین حیلهای بود که شیطان برای مسخره کردن بندگان، در جنگ با خدا و پیامبران او ابداع کرد، این حربه زردتشتیان بود که به وسیلة آن به ربانی بودن تظاهر میکردند. میافزاید: تصوف نقاب همه دشمنان صوفی برای دین حق است. اگر به خوبی در آن تحقیق کنی، تعالیم برهمایی، بودایی، زردتشتی، مانوی، افلاطونی، گنوسی، یهودی، نصرانی و بت پرستی جاهلیت را در آن مییابی.»
اگر به جوهر عقیده متصوفین مراجعه نمایم، در می یابیم که عقیده اساسی خویش را بنام تزکیه در خود جمعبندی وخلاصه می نمایند، ومیخواهند ازطریق خاصی که مبدع ان اند ،خود را از شرک وگناه نجات دهند. اگر به ترجمه و تفسیرسوره « والعصر ان الانسان لفی خسر- الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق.....»( آنهای در خساره نیستند که خود هم عمل میکنند و هم یک دیګر را به اجرای عمل نیک نصیحت دارند و در ګوشه ګیری و تمرګز به خوفی که نیز ضرورت است این بخش نصیحت به دیګران ګم رنګ و یا در حال نفیه قرار ګرفته میتواند. )
در شرعیت اسلامی اساس عبادات آن به نقل است و نه به عقل و دین مقدس اسلام برای تزکیه نفس روش خاصی وروشن خود را دارد. اگرآیات قرانی و احادیثی نبوی را دراین بابت مطالعه نمایم در خواهیم یافت که شرع اسلام روش مشخص دینی را برای تزکیه نفس رابرای پیروان خویش چنین رهنمود نموده است .
تزکیة نفس ، در اصطلاح شرع ، از طریق پاک کردن نفس از فسادی که در نفوس نفوذ میکنند و پرورش آن با حسنات و نیکیها انجام میگیرد. این کار هم با انجام امور خیر و پسندیده و خودداری از زشتیها و منکرات و ایمان به خداوند تحقق پیدا میکند.
قرآن عظیم الشان بارها این واقعیت را اعلان کرده است که فلاح و رستگاری انسان، در گرو تزکیة نفس، و گرفتاری و اسارت او در اثر تدسیة نفس میباشد. سوگندهای هفت گانة خداوند در سورة شمس دلیل بر اهمیت این حقیقت است: « وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا * وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا * وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا * وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا * وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا * وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا » .(سوره الشمس: 1- 10).
( قسم به آفتاب و روشنی آن (به هنگام جاشت،و قسم به ماه چون از پی (آن) درآید،
وقسم به روز هنگامیکه آن ( آفتاب) را روشن (و جلوه گر) کند ،وقسم به شب چون آنرا فرو میپوشاند،و قسم به آسمان و به آن که آنرا بنا کرد، و قسم به زمین و به آن که آنرا گسترانید، وقسم به جان (انسان) و آنکه آن را (آفرید و) نیکو گردانید،
سپس بدیها و پرهیزگاریهایش را (به او) الهام کرد ، محققاً هرکس که نفس خود را تزکیه (و پاک) کرد، رستگار شد، و یقیناً هرکس که آن را (با گناه) آلوده ساخت، نا امید (و زیانکار) شد).
ودر سوره الاعلی میفرماید: « قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی * وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی» (یقیناً کسیکه خودرا پاک (و تزکیه) کند، رستگار شد ، و (نیز کسی که) نام پروردگارش را یادکرد پس نماز گزارد ) (سوره الأعلی: 14- 15).
ولی صوفیان بدین باوروعقیده اند که :«تصوف عبارت از یک سلسله ریاضتها و تلاش برای خود شناسی و خدا شناسی است و به عبارت دیگر تصوف مجموعه از سلوک است که سالک از این طریق می تواند نفس را از بدی ها پاک کرده و به حقیقتی دست یابد که در پی آن است)
صوفیان به این عقیده اند که از این طریق انسان می تواند جایگاه خاصی نزد خدا بیابد.
به اعتقاد صوفیان، با ذکر و اوراد خاص، شخص به وجد حال و ذوق می رسد و در نتیجه به نحو اسرار آمیزی به خدا متصل می شود.
صوفیان، خداوند را منحیث معشوق خود می پرستند و در جستجوی خداوند از راه عشق هستند.
صوفیان معتقدند، برای فرا گیری علم تصوف یا به گفته آنها علم باطن، باید به عارف وارسته یا به اصطلاح صوفیان « پیر کامل»بیعت کرد.
مؤسس وبنیانگذار فرقه طریقت نقشبندیه بهاءالدین نقشبند محمدبن محمد بخاری در سال 718 هـ ق، در قریه بنام «کوشک هندوان» در یک فرسخی بخارا، متولد شده ، ودر شب دوشنبه سوم ربیع الاول سال 791 در سن 73 یا 74 سالگی فوت نموده ،ومقبره بخش بهاءالدین در دوازده کیلومتری شهر بخارا وجود دارد .
وطریقت او در سرزمینهای ، افغانستان ایران، ماوراءالنهر، هند، چین، کشور های عربی و ترکیه رواج یافت.
طریقیت نقشبندیه به شاخه های مختلفی منقسم یافته که مشهور ترین آن عبارتند از :
( طریقت خاکسار جلالی ابوترابی ،طریقت ذهبیه ، طریقت نوربخشیه ، طریقت نقشبندیه،طریقت سهروردیه ،طریقت قادریه ،طریقت چشتیه ، طریقت چلاقیه)
شماری از محققان می گویند، بنابر شباهت هایی که در بسیاری از موارد میان تصوف اسلامی و افکار هندوئیسم وجود دارد، تصوف زایده افکار هندی است.
شماری هم سرچشمه تصوف را مسیحیت و رهبانیت شمرده اند و شمار دیگر هم منشا تصوف را در فلسفه و افکار بودایی و یونانی می دانند.
این موضوع یک جانب سیاسی موافق باب دندان و خواست عدهء از حُکام نیز دارد که مسلمان صوفی و متمرکز به خوددیګر و ګوشه ګیر از امور دنیا دیګر آن مسلمان فعال و رسالتمند نیست که تمرکز به امر بالمعروف و نهی از منکر در جامعه داشته و ګویا مزاحمت!؟ به حُکام متمرکز به امور خارج از اسلام ندارند و این صوفیان خطری برای حاکمیت متمرکز به مسایل غیر اسلامی را نمی بیند. لذا این قشر برای چنین حُکام سخت جالب اند. والله اعلم
پروردگار با عظمت ما را به راه راست ومستقیم وراه قرآن عظیم الشأن وسنت رسول الله رهنمای وهدایت فرماید.
امین یا رب العالمین
شهر قدیم اورشلیم ـ بیت المقدس
ماه جنوری 2019